گروهی از تحلیلگران معتقدند که این ترور به دنبال جنجال رسانهای هفتههای گذشته و در پی ادعای دستگیری افرادی که برای ترور «معصومه علینژاد قمیکلا معروف به مصی علینژاد» یا «جان بولتون» در حال طراحی بودهاند، اتفاق افتاده و درواقع جنجال روی یک مهره سوخته و طراحی شده توسط محافل خاص امنیتی در آمریکاست و هدف آن برهم زدن توافق احتمالی هستهای است که احتمال وقوع این توافق در آینده نزدیک دور از انتظار نیست.
گروه دیگری نیز معتقدند این حمله مستقیم توسط ایران طراحی و اجرا شده است که البته بیشتر تحلیلگرانی که به این گزاره معتقدند، از طیف موسوم به اپوزیسیون و ضدانقلاب و رسانههای وابسته به آن هستند.
اما گروه سوم معتقدند این جوان لبنانیتبار که پدر و مادر وی از شیعیان مناطق جنوب لبنان هستند، بهخاطر ارتباط سمپاتیک مردم ساکن این منطقه با ایران و ارادت ویژه آنان به امام خمینی(ره)؛ بنیانگذار جمهوری اسلامی، خود اقدام به این حمله کرده و هدف وی اجرای حکم الهی امام(ره) درباره ارتداد سلمان رشدی بوده است.
درباره سرنوشت قطعی سلمان رشدی تا روز نگارش این یادداشت (۲۴مرداد۱۴۰۱) اخبار قابل اعتنایی منتشر نشده است، اما جدا از سرنوشت وی که چیزی جز مرگ یا جراحت قابل اعتنای منجر به معلولیت نخواهد بود، میتوان تحلیلهای پیشگفته را اینگونه ارزیابی کرد.
اگر بپذیریم طراحی حمله به سلمان رشدی مرتد در آمریکا، به محافل خاص امنیتی آمریکایی و اسرائیلی ارتباط دارد؛ فارغ از هدف مفروض آن، میتواند عبرتی باشد در اعتماد به غرب برای آنانکه در حوزه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مجری طراحیهای آمریکا علیه «اسلام» و «ایران» هستند؛ اینکه تاریخ مصرف آنان روزی به پایان خواهد رسید و سرانجام روزی آنان را در پروژه یا معاملهای فدا خواهند کرد تا به اهداف خودشان برسند.
اگر بپذیریم این حمله بهطور مستقیم توسط ایران طراحی شده است، فارغ از هدفی که رسانههای ضدانقلاب از این القای رسانهای دنبال میکنند، نشانه قدرت ایران در طراحی، جذب و بهکارگیری افراد و اجرای عملیات علیه فردی است که یکی از بالاترین سطوح حفاظتی را داشته و در خاک آمریکا یک عملیات موفق را به اجرا درآورده است. این گزاره به معنای آن است که ایران همانگونه که توانسته است این عملیات را به مرحله اجرا درآورد در موارد مشابه نیز این قدرت را دارد و افرادی که در خاک کشورهای متخاصم مشغول دشمنی با ایران هستند نیز باید از امروز وصیتنامه خود را بنویسند. لازم به ذکر است که نگارنده، منطق قابل توجیهی برای اثبات این تحلیل بدست نیاورده است، ولی در صورت پذیرش این تحلیل، عواقبی بر آن مترتب است که بیان شد.
نزدیکترین تحلیل به واقعیت ماجرا از دید نگارنده این است که یک فرد مسلمان با تکیه بر اعتقادات دینی و ارادت قلبی به اسلام و ایران اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، گامی در جهت تحقق یک فتوای شرعی و تاریخی برداشته است که بیش از ۳۳سال از صدور آن گذشته و میلیونها مسلمان در دنیا دل در گرو اجرای آن داشته و انتظار تحقق آن را میکشیدند. این تحلیل را نیز اگر بپذیریم نشانهای قوی از تحقق یک ترس بزرگ دشمنان ایران است، «صدور انقلاب اسلامی» و جاری بودن حیات آن در دلهای مسلمانان جهان که سالها برای تحقق نیافتن آن از هیچ دشمنی فروگذار نبودهاند. البته این، نخستین نمونه و مصداق این گزاره نیست و آخرین آن نیز نخواهد بود.
اما در هر سه حالت مفروض، این یک هشدار بزرگ به قاتلان «عزیز دل مسلمانان دنیا» در فرودگاه بغداد است. آیندگان خواهند دید همانطور که فتوای امام خمینی(ره) درباره سلمان رشدی مرتد سرانجام به مرحله اجرا رسید، فرمان جانشین امام راحل در قصاص قاتلان و آمران جنایت فرودگاه بغداد نیز به مثابه تیری که از چله رها شده، در طول زمان، طی مسیر خواهد کرد و روزی در جایی از «آینده» به هدف اصابت میکند.
نظر شما